مفهوم عاطفه ، خلق ، احساس و هیجان در معاینه روانی (AMS)

آمار مطالب

کل مطالب : 26
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 7

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 23
باردید دیروز : 67
بازدید هفته : 172
بازدید ماه : 172
بازدید سال : 769
بازدید کلی : 14469

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان Ravanyar و آدرس nedpsych.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
اصطلاح شناسی روانشتاسی
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : N.Saadati-AM.Sabbagh
تاریخ : پنج شنبه 30 شهريور 1396
نظرات

نوشته شده توسط : عبدالمجید صباغ


 معاینه وضعیت روانی شامل وصف ظاهر،کلام،اعمال و افکار بیمار در جریان مصاحبه است . حتی وقتی که بیمار صحبت نمی کند . بررسی و مشاهده وضعیت خلقی و عاطفی بیمار در روند مصاحبه و تشخیص بالینی بیماری بسیار حائز اهمیت است. 

احساس (Feeling):

تجربه ای غیر بیولوژیک و ذهنی است که توسط تجربیات و خلق و خوی شخصی شکل می گیرند، و از فرد به فرد و شرایط به شرایط متفاوت است وجنبه انفرادی دارد (به تعداد بسیار زیادی می توان یک هیجان خاص را احساس کرد) احساسات معانی و تحلیل ذهنی هستند که فرد پس از دریافت علائم بیولوژیک (هیجانات) ، شکل می دهد، بنابراین معمولا همراه با فکر و یا تصاویر هستندپایدارند و معمولا در طی زمان و عمر فرد توسعه مییابند، ودر ذهن ناخودآگاه فرد ثبت می شوند.

از میان هیجانات و احساسات شناخته شده و مشترک بین انسان ها، می توان به موارد زیر اشاره کرد (نظیر به نظیر)

هیجانات : وجد، شورو اشتیاق، خشم، شهوت، غم و اندوه، وحشت

احساسات : خوشی، رضایت ، کج خلقی، دوستی، افسردگی، نگرانی


هیجانات (Emotion):

تجربه ای بیولوژیک هستند که در بدن رخ می دهند، و می توان به گونه ایی عملی آنها را انداره گرفت (مثلا ترشح نوعی هورمون، یا تغییر در تنفس و ضربان قلب، یا فعالیت مغزی و یا ابرازات چهره ای)تجربیاتی ذاتی و مشترک و فرا شخصیتی هستندبا محرک هایی درونی یا بیرونی (قابل پیش بینی) در انسان اتفاق می افتندلحظه ای و ناگهانی اند، و اغلب ناخودآگاه اندهیجانات مسری هستند

خلق ( Mood ):

خلق به معنی حالت هیجانی مستمر و نافذی است که ادراک شخص را از دنیا تحت شعاع قرار می دهد. در معاینه وضعیت روانی بیمار روانپزشک مایل است ببیند که آیا بیمار داوطلبانه در مورد احساسات خود صحبت می کند یا لازم است در این مورد از او پرسش شود  .

 خلق یک emotion که به مدت طولانی ادامه می یابد و نتیجه یک feeling است.

صفات معمول برای توصیف خلق عبارتند از :

افسرده،مایوس،تحریک پذیر، مضطرب، خشمگین،منبسط،شنگول،تهی،توام با احساس گناه،ناامید،مرعوب،تحقیر نفس،بی حاصل ،هراسان،. مبهوت. 

خلق ممکن است " نوسان دار labile " باشد و بین دو قطب تغییرات سریع نشان دهد (مثلا خنده بلند و سرحالی و گریه و یاس در لحظه بعد ) .

عاطفه ( Affect):

عاطفه را می توان پاسخ دهی هیجانی فعلی بیمار تعریف کرد که از روی حالت چهره بیمار و از جمله میزان و حدود رفتار کلامی او استنباط می شود . عاطفه ممکن است با خلق هماهنگ باشد یا نباشد . عاطفه را می توان در حد طبیعی،محدود،کُند(کم روح) یا سطحی(بی روح) توصیف نمود. 

در محدوده بهنجار عاطفه دامنه متنوعی از حالت چهره،لحن صدا ،استفاده از دستها و حرکات بدنی مشاهده می شود .(Body language ) وقتی عاطفه محدود است حدود و شدت ابراز هیجان کاهش می یابد . به همین ترتیب در عاطفه کند ابراز هیجان بیشتر کاهش می یابد. برای تشخیص عاطفه سطحی باید هیچ نشانی از بیان عاطفی وجود نداشته باشد ،یعنی صدای بیمار یکنواخت و چهره او بی حرکت باشد. روانپزشک باید به ناتوانی بیمار برای شروع ،ادامه دادن یا قطع یک پاسخ هیجانی توجه کند .

متناسب بودن عاطفه :

روانپزشک می تواند متناسب بودن پاسخ های هیجانی بیمار را با متن موضوع مورد بررسی قرار دهد. بیماران هذیانی که هذیان های گزند و آسیب را شرح می دهند باید از تجاربی که معتقدند بر آنها تحمیل می شوند هراسان یا خشمگین باشند . خشم و ترس در چنین زمینه ای تظاهر متناسبی است. 

برخی از روانپزشکان اصطلاح حالت عاطفی نامتناسب را مختص کیفیت پاسخ هیجانی برخی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی می دانند که در آنها حالت عاطفی بیمار با آنچه بیان می کند ناهماهنگ است (مثلا عاطفه سطحی هنگام صحبت در مورد تکانه های جنایی)

تفاوت عاطفه( Affect ) وخلق (Mood) :

عاطفه و خلق را می توان به این صورت هم بیان کرد که :

 عاطفه همان چیزی است که هنگام ابراز هیجان در چهره و حالات افراد بصورت ظاهری مشاهده می شود. 

 در توضیح خلق هم باید گفت که خلق  تجربه هیجانی فرد به صورت درونی، و عاطفه ابراز هیجان به صورت بیرونی است. 

افسردگی، سرخوش بودن، خشم ، اضطراب، غم و ... از جمله این هیجانات است. خلق درمانجو در روند درمان وی بسیار مهم و قابل توجه است.

تفاوت هيجان (Emotion) و خلق (Mood):

- «هيجان» از موقعيت‌هاي مهم زندگي و از ارزيابي‌هاي اهميت آنها براي سلامتي ما به وجود مي‌آيد. مانند هيجان «غم و اندوه» که از مواجهه با يک موقعيت فقدان و جدايي يا سوگ در شرايط زندگي حاصل مي‌شود. اما «خلق» از فرآيند‌هايي به وجود مي‌آيد که مبهم و اغلب ناشناخته هستند. مانند «خلق افسرده» که لزوما دليل خاصي را براي آن نمي‌توان بيان کرد.

- هيجان عمدتا بر «رفتار» تاثير مي‌گذارد و اعمال خاصي را هدايت مي‌کند و حال آنکه خلق، عمدتا بر «شناخت» تاثير مي‌گذارد و آنچه را که فرد درباره‌اش فکر مي‌کند، هدايت مي‌کند. 

- هيجان در نتيجه رويدادهاي کم دوام چند ثانيه‌اي يا شايد چند دقيقه‌اي ناشي مي‌شود، در صورتي که خلق، از رويدادهاي ذهني چند ساعته يا شايد چند روزه ناشي مي‌شود. 

بنابراين، خلق بادوام‌تر از هيجان است. اغلب افراد تقريبا روزي هزار دقيقه بيدارند، ولي مقدار کمي از اين زمان، هيجان‌هايي چون خشم، ترس يا شادي را در بردارند، اما در مقابل، يک آدم معمولي، به طور کلي، جريان‌هاي دايمي خلق را تجربه مي‌کند.

با اينکه هيجان‌ها در تجربه روزمره نادر هستند، ولي افراد هميشه چيزي را احساس مي‌کنند.

 آنچه را که آنها معمولا احساس مي‌کنند، «خلق» است، به عبارت ديگر، احساس هيجاني دايم و غالب که به صورت اثر پيامدي رويداد هيجاني تجربه شده قبلي است، «خلق» ناميده مي‌شود که شايد در تعابير رايج و عرفي و عاميانه فرهنگ فارسي با نام «روحيه» خوانده و بيان مي‌شود و از طرفي، تظاهر خارجي و تجلي بيروني با علايم فيزيولوژيک اين احساس هيجاني را «عاطفه» (Affect) يا در تعابير رايج و عرفي و عاميانه فرهنگ فارسي با نام «چهره» مي‌نامند. 


خلق یک emotion که به مدت طولانی ادامه می یابد و نتیجه یک feeling است.

خلق هیجانی است که فرد در هر لحظه تجربه می کند و نشان می دهد. تفاوت ان با هیجان درمدت و فراگیر بودن آن است.

 خلق معمولا هدف و معنای مشخصی ندارد و پراکنده است اما هیجان موضوع و هدف مشخصی داردـ

 

§    هیجان در پاسخ به رویداد  مشخص وخاصی ایجاد می‌شود، رفتار سازگارانۀ خاصی را با انگیزه می‌کند و کم دوامند.

 

§    خلق‌ها از منابع مبهم سرچشمه می‌گیرند، بر فرآیند‌های شناختی تأثیر می‌گذارند و دوام بیشتری دارند. 

تفاوت عاطفه( Affect ) وخلق (Mood) :

عاطفه و خلق را می توان به این صورت هم بیان کرد که :

 عاطفه همان چیزی است که هنگام ابراز هیجان در چهره و حالات افراد بصورت ظاهری مشاهده می شود. 

 در توضیح خلق هم باید گفت که خلق  تجربه هیجانی فرد به صورت درونی، و عاطفه ابراز هیجان به صورت بیرونی است. 

افسردگی، سرخوش بودن، خشم ، اضطراب، غم و ... از جمله این هیجانات است. خلق درمانجو در روند درمان وی بسیار مهم و قابل توجه است.

- «خلق» با احساس ذهني بيان و شناخته و ارزيابي مي‌شود، در حالي که «عاطفه» به صورت عيني شناخته و ارزيابي مي‌شود.

 قابل ذکر است که خلق به صورت حالت عاطفه مثبت و عاطفه منفي (خلق خوب و خلق بد) وجود دارد. البته عاطفه مثبت و عاطفه منفي حالت‌هاي متضاد احساس کردن نيستند، بلکه اين دو ويژگي، حالت‌هاي مستقل و نه متضاد احساس کردن هستند.

عاطفه مثبت: 

عاطفه مثبت بيانگر مشغوليت لذت‌بخش و احساس هوشياري در برابر ملالت است. عاطفه مثبت به صورت سطح لذت جاري، اشتياق و پيشروي به سمت هدف وجود دارد. سيستم عاطفه مثبت براي خودش مبناي عصبي دارد و مسير‌هاي ناقل عصبي در آنها «دوپامين» است. انتظار رويدادهاي خوشايند، اين مسير‌ها را فعال مي‌کند. وقتي عاطفه مثبت افراد بالا است، معمولا احساس مي‌کنند علاقه‌مند، پرانرژي، هوشيار و خوش‌بين هستند، در حالي که وقتي عاطفه مثبت افراد پايين است، معمولا احساس مي‌کنند خموده، بي‌تفاوت و خسته هستند. عاطفه مثبت به طور منظم طبق چرخه خواب‌ بيداري نوسان مي‌کند.

عاطفه منفی:

 عاطفه منفي بيانگر مشغوليت ناخوشايند و احساس تحريک‌پذيري در برابر آرميدگي است. عاطفه منفي بالا به صورت احساس ناخوشنودي، تحريک‌پذيري و عصبانيت وجود دارد. سيستم عاطفه منفي نيز براي خودش مبناي عصبي دارد و مسير‌هاي ناقل عصبي در آنها «سروتونين و آدرنالين» است. انتظار رويدادهاي ناخوشايند اين مسير‌ها را فعال مي‌کند. وقتي عاطفه منفي افراد پايين است معمولا احساس مي‌کنند آرام و آرميده هستند. 

عاطفه منفي بر طبق چرخه خواب، بيداري، نوسان و تغيير قابل توجهي ندارد.

تفاوت هیجان واحساس

هیجانات(Emotions) ، محرک هایی قابل پیش بینی دارند، و به گونه ای عینی توسط جریان خون، فعالیت مغزی، ترشح هورمونی، ابرازهای چهره ای و یا حالت بدن قابل انداره گیری اند. احساسات (Feelings) همتای ذهنی هیجانات هستند، و بازتاب دهنده معانی و تحلیل هایی هستند که فرد، خودآگاه یا ناخودآگاه از هیجانات دارد. احساسات، معرف تجربه انتزاعی فرد، از هیجانات هستند، به این معنی که آنها نه در بخشی از بدن، بلکه در ذهن فرد اتفاق می افتند، و اغلب برای هر فرد منحصر به فرد هستند.

به عنوان مثال ، هنگامی که از چیزی می ترسیم، یا دچار هیجان وحشت می شویم، ضربان قلبمان افزایش می یابد، دهانمان خشک می شود، پوستمان کمرنگ شده و ماهیچه هایمان منقبض می شوند، این واکنش های هیجانی به طوراتوماتیک و ناخودآگاه رخ می دهند، و سپس هنگامی که ما از چنین تغییرات بیولوژیک آگاه می شویم، نوعی احساس را در خود شکل می دهیم.

همچنین می توان گفت ، فردی که دچار هیجان خشم می شود، ممکن است احساس نگرانی را در خود شکل دهد، در حالی که یک فرد زورگو در هنگام خشم، ممکن است احساس نیرومندی را در خود رشد دهد. بنابراین در میان افراد نامشابه، هیجان خشم برانگیزنده احساسات متفاوتی می تواند باشد. یا دو فردی را در نظر بگیرید که تحت شرایط استرس زا یکسانی قرار می گیرند، مانند از دست دادن حیوان خانگی خود، اما احساسات درونی آنها که منجر به تصمیم گیری شان در جهت بر آمدن از آن شرایط می شود و به آن تجربه هیجانی، معنی می دهند، ممکن است متفاوت باشند، فردی ممکن است تا چند روز احساس ناراحتی کند، فردی دیگر ممکن است سریعاً حیوان جایگزینی انتخاب کند. در حالی که هیجانات در همه ما ذاتی و مشترک  هستند،  معنی وتحلیلی که در ذهن به دست می آورند یعنی همان احساساتی که برمی انگیزند، به شدت شخصی و انفرادی هستند. احساسات بر اساس تجربیات و مزاج شخصی فرد شکل می گیرند، و با توجه به فرد و شرایط به شدت تغییر پذیرند ، بنابرین راه های بسیار زیادی برای حس کردن یک هیجان وجود دارد.

این روش افتراق و تشخیص هیجانات از احساسات ، بر اساس کار و تحقیقات Antonio D’Amasio روان-عصب شناس (Neuropsychologist) برجسته پرتغالی در دانشگاه کالیفرنیا جنوبی (USC) شکل گرفته است. در طرح و مدل وی، احساسات دقیقا بعد از هیجانات می آیند، هیجاناتی که ممکن است توسط تصاویر یا افکار یا هر نوع محرک بیرونی یا درونی برانگیخته شده باشد، که واکنش بیولوژیک خاصی را نیز در بر دارد. هیجانات سریعاً عبور می کنند و موقتی هستند، در حالی که احساسات اغلب ماندگار اند و در طی زمان توسعه می یابند. احساسات و هیجانات هر دو بر یکدیگر تاثیر گذارند، و می توانند موجب برانگیختن دیگری شوند.

طبق تحقیقاتAntonio D’amasio احساسات زمانی در مغز پدیدار می شوند که ما از فرایند ناخودآگاه هیجانات آگاه می شویم و نوعی تحلیل شخصی هر چند ساده از آنها پیدا می کنیم. پس آگاهی و تحلیل هیجانات(Emotions) است که احساسات(Feelings) ما را رقم می زند، که می تواند تحت اختیار و اراده فرد رخ دهد. (مشخصا فرد با خودآگاهی بیشتر احساسات خود را آگاهانه تر، شکل می دهد).

پس بطورکلی می توان نتیجه گرفت : 

هیجانات (Emotion):

تجربه ای بیولوژیک هستند که در بدن رخ می دهند، و می توان به گونه ایی عملی آنها را انداره گرفت (مثلا ترشح نوعی هورمون، یا تغییر در تنفس و ضربان قلب، یا فعالیت مغزی و یا ابرازات چهره ای)تجربیاتی ذاتی و مشترک و فرا شخصیتی هستندبا محرک هایی درونی یا بیرونی (قابل پیش بینی) در انسان اتفاق می افتندلحظه ای و ناگهانی اند، و اغلب ناخودآگاه اندهیجانات مسری هستند.

احساسات (Feeling):

تجربه ای غیر بیولوژیک و ذهنی هستندتوسط تجربیات و خلق و خوی شخصی شکل می گیرند، و از فرد به فرد و شرایط به شرایط متفاوت اند و انفرادی هستند (به تعداد بسیار زیادی می توان یک هیجان خاص را احساس کرد)معانی و تحلیل ذهنی هستند که فرد پس از دریافت علائم بیولوژیک (هیجانات) ، شکل می دهد، بنابراین معمولا همراه با فکر و یا تصاویر هستندپایدارند و معمولا در طی زمان و عمر فرد توسعه مییابند، ودر ذهن ناخودآگاه فرد ثبت می شوند.

 

از میان هیجانات و احساسات شناخته شده و مشترک بین انسان ها، می توان به موارد زیر اشاره کرد (نظیر به نظیر)

 

هیجانات : وجد، شورو اشتیاق، خشم، شهوت، غم و اندوه، وحشت

 

احساسات : خوشی، رضایت ، کج خلقی، دوستی، افسردگی، نگرانی

 

 

 



تعداد بازدید از این مطلب: 221
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست

به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود